یک هفته ای میشه که دنبال مطلبی هستم در مورد "معماری سیستم". یعنی در واقع دیده بودم که معماری کامپیوتر من i686 هست و حالا می خواستم بدونم این معماری یعنی چی؟ به چی برمیگرده؟ خیلی دوست داشتم که اطلاعاتم رو در موردش زیاد کنم. تو اینترنت که سرچ کردم مثلا می یومد: کتاب معمای فلان قیمت! به هر حال به درد نخورد.

توی دانشگاه از دو تا از استادامون که همه روشون حساب باز کردند و کلاسشون تا بیخ پره و به ترکیدن هم میرسه، پرسیدم و خیلی زود دهنشون آویزون میشد و می گفتن:« نه! خیلی نمی دونم ولی فکر می کنم برمیگرده به همون معماری و این چیزا»! خب بگو بشر! خود من دنبال معماری بودنش هستم و شما دوباره میگی برمیگرده به معماری.

یکی از استادامون ترم قبل کارشناسی ارشد معماری کامپیوتر داشت. خدا رو شکر ایمیلش رو داشتم. با چه شوری بهش ایمیل زدم و بعد از دو روز انتظار یک جوابی داد که سرم سوت کشید. اصلا هیچ ربطی به معماری نداشت. خودم تو سایت های خارجی یه کم سرچ کرده بودم و یه چیزایی می دونستم ولی دوست داشتم کامل بشه. بدترین جای این ایمیل کلمه ای بود که وقتی خوندم بدنم داغ شد! بدجور خندم گرفته بود و از طرفی هم ناراحت بودم واسه خودم. استادمون با اون ابهت و اینا به جای کلمه ی «تبعیت» نوشته بود «طبعیت»

اون یکی استادمون گفت واست می پرسم و ایمیل میزنم. توی ایمیلش نوشته بود:« این معماری برمگیرده به پایه ی کتاب سیستم عامل و همچنین نوع سیستم عاملی که باهاش کار می کنی رو مشخص می کنه که واسه شما xp هست»
نه! اگه شما بودی چه حالی بهت دست می داد؟ من دارم با لینوکس کار می کنم و ایشون گفت ویندوز. من میخوام در مورد اجزای سخت افزاری و معماریش بدونم ایشون میگه پایه ی فلان کتاب. حالا خوبه روز قبلش تو دانشگاه یک ساعت با هم حرف زدیم وگرنه چه چیزهایی که نمی گفت.

بالاخره این چت دوست داشتنی! به درد خورد و با چند تا مهندس و خارج از کشور تحصیل کرده صحبت کردم و با جمع بندی حرفاشون تونستم یاد بگیرم. انشاالله توی پست بعدی در مورد معماری سیستم خواهم نوشت.

برای یادگیری باید راه سخت را بپیمایی تا حست را ارضا کند. همین طور که من الان بعد از یک هفته و کلی جستجو ارضا شدم.